گاهی با یک قطره لیوانی لبریز می شود،گاهی با یک کلام قلبی
آسوده و آرام می گردد، گاهی با یک کلمه یک انسان نابود می شود،
گاهی با یک بی مهری دلی می شکند،مراقب بعضی یک ها باشیم ...
در حالی که ناچیزند،همه چیزند....
کلمه کوتاهیه.اما معنیش رو شاید سالها طول بکشه تا بفهمی!
تو این کلمه شش حرفی ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر
کدومش دل شیر می خواد! تنهایی ....چشم به راه بودن...
غم...غصه....نا امیدی....شکنجه روحی....افسردگی....سرخوردگی....
پشیمونی....بی خبری...دلواپسی!
در نبود بال و پرهایی که رسم پروازند ...
سقوط تکراری است !
آی پرنده مهربان !
برای حرمت پرواز ؛
حتی اگر می توانی...
آسمانت را عوض کن !
اگرچه بوی خستگی بال هایت به مشام می رسد ؛
امّا...
پیام دلنشین پروازت
چشم را میخکوب آسمان کرده است !
پروردگارا! ... تنها ياد توست که بر اوج تنهايی و بی کسی در اين شهر مونس و تکيه گاهم می شود،تنها ياد توست که روح آشفته و پريشان مرا به ساحل اميدواری می رساند......
هر گاه از غم ها دلم به درد می آيد،هر گاه زخم ها و کنايه ها ، طعنه ها و رنجش ها باعث فاصله گرفتن من از اطرافيان و دوستان می شود،فقط تو می مانی تا در پناهت آرام بگيرم......
آنگاه که با تو درد دل می کنم ، آرام می شم و احساس سبکی بند بند وجودم را پر می کند، بنابراين آسوده خاطر آب شدن غم ها را با نظاره می نشينم........
دختر با ظاهری ساده و نه مذهبی در حال عبورکردن از خیابان بود
پسری از پیاده رو داد زدسیبییییلو چطوری؟دخترکاملاخونسرد
تبسمی کردوجواب داد وقتی تو زیزابرو برمی داری من سیبیل میزارم
تا این جامعه یه مرد هم داشته باشد پسرسرخ شد و چیزی نگفت.
تا زنده است بایدبه فریادش رسید
ورنه برسنگ مزارش آب پاشیدن چه سود
بگذاریدتا با اولین طلوع خورشید آب گرددو بجای یار
برایم بگرید...عشق خطای فاحش یک فرددر تمایز
یک آدم معمولی از بقیه آدم های معمولی است.
دراتوبان زندگی وقتی تابلوی وجودتورامی بینم
ازسرعتم می کاهم و به درجه بنزین تحملم چشم
می دوزم.اگرکسی تو را آن طورکه میخواهی دوست ندارد
به این معنی نیست که تورابا تمام وجودش دوست ندارد
منتظرکسی باش که حتی اگردرساده ترین لباس بودی حاضر
باشدتورابا همه دنیانشان دهدوبگوید:این دنیای من است.
تو از کدوم قصه ای که خواستنت عادته -نبودنت فاجعه بودنت امنیته
تو از کدوم سرزمین ؟
تو از کدوم هوائی ؟
که از قبیله من یه آسمون جدائی ؟
اهل هر جا که باشی قاصد شکفتنی - توی بهت و دغدغه ناجی قلب منی
پاکی آبی یا ابر ؟ نه خدایا شبنمی
قد آغوش منی نه زیادی نه کمی
منو با خودت ببر ای تو تکیه گاه من - خوبه مثل تن تو با تو همسفر شدن
منو با خودت ببیر من به رفتن قانعم - خواستنی هر چی که هست تو بخوای من قانعم
ای بوی تو گرفته تن پوش کهنه من
چه خوبه با تو رفتن ... رفتن .... همیشه رفتن .....
چه خوبه مثل سایه همسفر تو بودن
همقدم جاده ها شدن . تن به سفر سپردن
چی میشد شعر سفر بیت آخری نداشت ؟
عمر کوچ من و تو دم واپسین نداشت ؟
آخر شعر سفر آخر عمر منه - لحظه ی مردن من لحظه ی رسیدنه
منو با خودت ببیر ای تو تکیه گاه من
خوبه مثل تن تو با تو همسفر شدن
منو با خودت ببر.............منو با خودت ببر................
تجربه ی زندگی زیبا به من نشون دادکه این روزا آدم بودن
دیگه جواب نمیده.سنگ باش...
انقدر خودتو محکم نگه دار که همرو با ضربه هات خورد کنی؟
نه اینکه بعضیا با پای لنگشون تو رو له کنن.
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
سکوت و
آدرس
ashyan72.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.