سکوت
خواستن دوباره ادم ها مثه پیک آخر مشروبه نمیدونی بخوری حالت بهتر میشه یا بالا بیاری. . . دلم سوخت به حال پسرکی که وقتی گفتم کفش هایم را خوب واکس بزن گفت خاطرت جمع باشد! مثل سرنوشتم برایت سیاهش میکنم . . . دختری سه ساله بود که پدرش اسمانی شد . . . دختری سه ساله بود که پدرش اسمانی شد . . . لحظه هایم مال تو صفر"تومن" همین که تو کنار من باشی ثروتمندترین انسانم ضبط میکنم تمام حرف هایت را ،نه برای روزهای بی تو بودن ، صدایت آنقدر آرامم می کند که یادم می رود بایدنفس بکشم! گزارش سازمان هواشناسی هرچه می خواهد باشد . . . بدون تو . . . هوا پس است گلویم پاره شد از بس بغض هایم را شکسته قورت دادم
دانشگاه که قبول شد،
همه گفتنند: با سهمیه قبول شده!!!
ولی ... هیچوقت نفهمیدند
کلاس اول وقتی خواستند
به او یاد بدهند
که بنویسد "بابا". . .
یک هفته در تب سوخت . . .
♥♥
دانشگاه که قبول شد،
همه گفتنند: با سهمیه قبول شده!!!
ولی ... هیچوقت نفهمیدند
کلاس اول وقتی خواستند
به او یاد بدهند
که بنویسد "بابا". . .
یک هفته در تب سوخت . . .
♥♥
Design By : Pichak |